دوستم تعریف میکنه
میگه توی مترو یه پیرزنه رو دیدم میگفت من ۵ تا بچه داشتم!!
دو تاشون اسیر شدن و سه تاشونم مفقود الاثر....
همکارم میگفت همه ی خانوما تحت تاثیر قرار گرفته بودیم
که چه شیرزنه صبوریه!!!
بعد پیرزنه ادامه میده که
دو تا دختر داشتم که ازدواج کردن اسیر شدن!!!!
سه تا پسر هم داشتم که ازدواج کردن شدن مفقودالاثر!!!!!!!!
دوستم:
پیرزنه:
نظرات شما عزیزان:
پاسخ:ممنون که سر زدین!!!
پاسخ:حرف خوبی زده بود!!!